جملات صوتی روزمره انگلیسی
آن زن در حال خواندن (کتاب و ...) است.
این آخرین بازی است.
تام پنجره را شکست.
تام در خانه است.
چراغ را خاموش کن.
آن زن در حال خواندن (کتاب و ...) است.
این آخرین بازی است.
تام پنجره را شکست.
تام در خانه است.
چراغ را خاموش کن.
اتاق گرم بود.
آسمان صاف است.
خورشید در حال درخشیدن است.
خورشید طلوع کرده است.
قطار رسیده است.
چراغ روشن است.
خبر او را غمگین کرد.
رودخانه عریض است.
اتاق گرم است.
اتاق قفل بود.
بچه مهربان است.
ماشین خیلی سریع است.
زمین گرد است.
غذا سرد است.
کتری دارد می جوشد.
سیب ها رسیده هستند.
بچه داره گریه میکنه.
صورتحساب لطفاً.
کتاب آسان است.
بچه شروع به گریه کرد.
جان ماشین را روشن کرد.
باقیمانده پول رو برای خودت نگه دار.
بیا از معلم بپرسیم.
بیا از اتوبوس پیاده شیم.
مری پیانو می نوازد.
بطری را باز کن.
لطفاً در را ببند.
لطفاً در را ببند.
حقیقت رو به من بگو.
اون ایستگاه اتوبوسه.
من پیشنهاد را رد کردم.
من رادیو را خاموش کردم.
من چراغ ها را روشن کردم.
من صورتحساب را پرداخت می کنم.
من راه رو بهت نشون میدم.
من همیشه سرم شلوغه.
در حال حاضر سرم شلوغه.
من در شهر زندگی میکنم.
من به این صدا عادت کرده ام.
امروز سوم اکتبر است.
من نزدیک ایستگاه هستم.
سن و سال من هم همین قدر است.
من اتوبوس را اشتباهی سوار شده ام.
من از تاکسی پیدا شدم.
من این داستان را شنیده ام.
من زیر میز مخفی شدم.
من تام را سر راهم دیدم.
من پول را به او پرداخت کردم.
من پیانو می زنم.
من ویولن می زنم.
او کار را قبول کرد.
او قانون شکنی کرد.
او داخل اتاق آمد.
او در را بست.
او بلند قدترین پسر است.
او پیش دندانپزشک رفت.
او گزارش را نوشت.
او از دریا می ترسد.
عمق دریاچه چقدر است؟
امتحان ریاضی چطور بود؟
با پلیس تماس بگیر
آیا می تونم تلویزیون رو خاموش کنم؟
آیا می توانم تلویزیون را روشن کنم؟
می تونی پیانو بزنی؟
اتاق رو مرتب کن.
بیا داخل اتاق.
کارت رو تموم کردی؟
آیا از فیلم خوشت آمد؟
آیا بازی رو تماشا کردی؟
آیا به سگ غذا داده ای؟
تعداد صفحات : 3